ولايت تكويني
ولایت چیست ؟
« ولایت » واژه ای عربی است که از کلمه ی « ولیّ » گرفته شده است . « ولیّ » در لغت عرب ، به معنای آمدن چیزی است در پی چیز دیگر ؛ بدون آنکه فاصله ای در میان آن دو با شد که لازمه ی چنین توانی و ترتّبی ، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو ، این واژه با هیئت های مختلف ( به فتح و کسر ) در معانی « حبّ و دوستی » ، « نصرت و یاری » ، « متابعت و پیروی » ، و « سرپرستی » استعمال شده که وجه مشترک همه ی این معانی همان قرب معنوی است .
مقصود از واژه ی ( ولایت ) در بحث ولایت فقیه ، آخرین معنای مذکور یعنی ( سرپرستی ) است . ولایت به معنای سرپرستی ، خود دارای اقسامی است و باید هریک تو ضیح داده شود تا روشن گردد که در این مساله ، کدامیک از آنها مورد نظر می باشد .
ولایت تکوینی ، ولایت بر تشریع ، ولایت تشریعی
ولایت سرپرستی ، چند سنخ است که به حسب آنچه سرپرستی می شود ( مولی علیه ) متفاوت می گردنند . ولایت سرپرستی ، گاه ولایت تکوینی است ، گاهی ولایت بر تشریع است ، و زمانی ولایت در تشریع . ولایت تکوینی به دلیل آنکه به تکوین و موجودات عینی جهان مربوط می شود ، رابطه ای حقیقی میان دو طرف ولایت وجود دارد و ولایتی حقیقی است ، اما ولایت بر تشریع و نیز ولایت در تشریع با دو قسم خود – که در آینده توضیح داده می شود - همگی ولایت های وضعی و قراردادی هستند ؛ یعنی رابطه ی سرپرست با سرپرستی شده ، رابطه ی علَی –علت- و معلولی نیست که قابل انفکاک و جدایی نباشد .
« ولایت تکوینی » یعنی سرپرستی موجودات جهان و عالم خارج و تصرف عینی داشتن در آن ها ؛ مانند ولایت نفس انسان بر قوای درونی خودش . هر انسانی نسبت به قوای ادراکی خود مانند نیروی وهمی و خیالی و نیز بر قوای تحریکی خویش مانند شهوت و غضب ، ولایت دارد ؛ بر اعضاء و جوارح سالم خود ولایت دارد ؛ اگر دستور دیدن می دهد ، چشم او اطاعت می کند و اگر دستور شنیدن می دهد ، گوش او می شنود و اگر دستور برداشتن چیزی را صادر می کند ، دستش فرمان می برد و اقدام می کند ؛ البته این پیروی و فرمانبری ، در صورتی است که نقصی در این اعضا وجود نداشته باشد .
بازگشت این ولایت تکوینی ، به « علت و معلول » است . این نوع از ولایت ، تنها بین علت و معلول تحقق می یابد و براساس آن ، هر علتی ، ولیّ و سرپرست معلول خویش است و هر معلولی ، مولی علیه و سرپرستس شده و در تحت ولایت وتصرف علت خود می باشد .
از این رو ، ولایت تکوینی ( رابطه ی علّی و معلولی ) ، هیچگاه تخلف بردار نیست و نفس انسان اگر اراده کند که صورتی را در ذهن خود ترسیم سازد ، اراده کردنش همان و ترسیم کردن و تحقق بخشیدن به موجود ذهنی اش همان .
نفس انسان ، مظهر خدایی است که : « انما اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون » (یس ، 82 )
ولذا هرگاه چیزی را اراده کند و بخواهد باشد ، آن چیز با همین اراده و خواست ، در حیطه ی نفس ، موجود ومتحقق می شود . ولیّ واقعی واشیاء واشخاص که نفس همه ی انسان ها در ولایت داشتن مظهر اویند ، فقط و فقط ، ذات اقدس الهی است ؛ چنانکه در قران کریم ولایت را در وجود خداوند منحصر میکند و می فرماید : « فالله هو الولی » ( شوری ، 9 ) .
« ولایت بر تشریع » همان ولایت بر قانون گذاری و تشریع احکام است ؛ یعنی اینکه کسی ، سرپرست جعل قانون و وضع کننده ی اصول و مواد قانونی باشد . این ولایت که در حیطه ی قوانین است و نه در دایره ی موجودات واقعی و تکوینی ، اگر چه نسبت به وضع قانون تخلف پذیر نیست یعنی با اراده ی مبدإ جعل قانون ، بدون فاصله ، اصل قانون جعل می شود ، لیکن در مقام امتثال ، قابل تخلف و عصیان است ؛ یعنی ممکن است افراد بشر ، قانون قانونگذاری را اطاعت نمایند و ممکن است دست به عصیان بزنند و می تواند هریک از دو راه عصیان واطاعت را انتخاب کند ودر عمل آن را بپیماید . در مباحث گذشته گفته شد که تنها قانون کامل و شایسته برای انسان ، قانونی است که از سوی خالق انسان و جهان و خدای عالم و حکیم مطلق باشد و لذا ، ولایت بر تشریع و قانونگذاری ، منحصر به ذات اقدس اله است ؛ چنانکه قران کریم در این باره فرموده است : « ان الحکم الا لله » 0 یوسف ، 67 ) .
« ولایت تشریعی » یعنی نوعی سرپرستی که نه ولایت تکوینی است و نه ولایت بر تشریع و قانون ، بلکه ولایتی است که در محدوده ی تشریع و تابع قانون الهی که خود بر دو قسم : یکی ولایت بر محجوران و دیگری ولایت بر جامعه ی خردمندان .
پیش از آنکه به بیان دو قسم ولایت تشریعی بپردازیم ، یادسپاری این نکته ضروری است که ولایت تشریعی با دو قسمش ، همانند ولایت بر تشریع ، مربوط به رابطه ی تکوینی و علّی و معلولی نیست ، بلکه از امور اعتباری و قراردادی است ؛ البته ولایت بر تشریع ، با یک تحلیل عقلی که ظمنا اشاره شد ، به سنخ ولایت تکوینی بر میگردد ؛ زیرا قلمرو ولایت بر تشریع ، همانا فعل خود شارع است ؛ یعنی او ولایت بر اراده ی تشریع دارد که از آن به « ارادة التشریع » یاد می شود نه ( اراده ی تشریعیه ) .
برگرفته از : کتاب ولایت فقیه ( آیت الله جوادی آملی )